.:: Your Adversing Here ::.

شهر داغان شده ی من

 

شهر داغان شده ی من

ناکسانی خونت همی خورند

نا مردمانی دامانت  ننگین همی کنند

لیکن از تو صدایی به شکایت بر نخیزد.

شهر داغان شده ی من

آبی آرامت همه راز هستی بود

سرخ وحشی تو همه سر نیستی بود

هم اینک صدایت کو؟

شهر داغان شده ی من  

فرزند تو منم

من

 من هار گشته ام

به خون نامردمان تشنه ام 

می خواهم انتقامت بستانم  

شهر داعان شده ی من 

تو نیز به شهامت   نعره  برآور.    

مشاهده ادامه مطلب شهر داغان شده ی من

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد